بهترین ها هر چی بخای اینجا هست.عکس.شعر.طنز درباره وبلاگ به این وبلاگ خوش آمدین خیلی خوشحال میشم نظراتتونو ببینم آخرین مطالب
نويسندگان تو جمع خانواده داشتیم فیلم میدیدم طرف دو شخصیته بود زرت و زرت میزد آدم میکشت یه ساعت بعد عین یه بچه گوگولی عاشقانه نگات میکرد!!!!
مراقب سر جلسه امتحان اومد گفت کارت ورود به جلسه ؟
امروز از تلفن عمومی زنگ زدم خونمون
وودکا + یخ ... کلیه ها متلاشی میشه !
مسابقه بیست سوالی . . . اگه بدونید چنگیزخان با سوزوندن کتابای علمی
نحوه جستجو در گوگل :
یخچال ما خوبیش اینه که همیشه آب یخ توش هست،
یه واقعیت مهم زندگی که کشفش کردم اینه که:
ههههه امتحان کردی خــدايا ؟ پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, :: 10:19 :: نويسنده : علی ضیایی
هــمــديــگــر را فــرامــوش نـکنـيـم ميگن سه موقع دعا برآورده ميشه: لطفـــــاً خـــــودش به حــد كــافــي درد ميكشــــد . نبــــــــــــرد رســـــــتـــــم و جـــــــومــــــــونگ(خیلی باحاله) کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو به رستم چنین گفت اون جومونگ! ندارم ز امثال تو هیچ باک رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت: منم مرد مردان ایران زمین جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت: تو را هیچ کس بین ایرانیان در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد: چنین گفت رستم به این مرد جنگ بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد: جومونگ آمد از پشت تل سیاه و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید: و این شد که رستم سخن تازه کرد و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند: بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران پيوندها
|
|||
![]() |